ایمان ایوانز بر سر بیگی لیل کیم برهنه را شکست داد؟

یکی از طولانی ترین درگیری های زنانه در هیپ هاپ بدون شک مثلث عشقی بین افسانه افسانه ای بود بدنام بدنام B.I.G ، همسرش ( ایمان ایوانز ) ، و محافظ او لیل کیم . اکنون، ایوانز سرانجام آماده است که صریحاً در مورد آن صحبت کند و خیلی بیشتر در کتاب جدید خود ، نگه داشتن ایمان ، صحبت کند. قابل توجه ترین، ایوانز جزئیات زمان دستگیری را می نویسد لیل کیم دست قرمز (و کاملاً برهنه) در تخت شوهرش. ایوانز می نویسد:



نمی دانم چه چیزی به ذهنم خطور کرد. اما من تصمیم گرفتم که باید یک بار و برای همیشه بدانم چه بزرگ واقعاً در تلاش بود در آن شب قبل از کریسمس ، من با ماشین به سمت بزرگ خانه من در یک مأموریت است تا بفهمد من واقعاً در کجا ایستاده ام.



نگهبان در دروازه وقتی جلو رفتم فقط با من دست تکان داد. شب کریسمس بود و او دیده بود که من با بچه ها وارد این مجموعه می شوم ، بنابراین حدس می زنم که او به آن چیزی فکر نکرده باشد. من در عقب پارک کردم بزرگ خانه شهر و تا گاراژ بالا رفت. قفل شده بود من هنوز به آنجا نرفته بودم بزرگ خانه کاملاً است ، اما من می دانستم که شما درب گاراژ را به طرقی خاص قاطی می کنید و قفل آن را باز می کنید.






وارد گاراژ شدم ، آنجا یک آسانسور وجود داشت که من را به هر دو طبقه می رساند بزرگ دوبلکس آنجا بود که داشتم ، یک کلاه سیاه و کلاه غاز پایین را تکان می دادم ، با نوک انگشت در آسانسور را فشار می دادم و دکمه را فشار می دادم تا به طبقه دوم ، جایی که اتاق خواب او واقع شده بود ، بروم. به در اتاق خواب بیگ رسیدم ، دستگیره را چرخاندم و داخل شدم. به محض اینکه یک توده کوچک در کنار آن دیدم بزرگ قاب بزرگ من ، با عصبانیت پرواز کردم ، به طرف تخت دویدم و روکش ها را عقب کشیدم. مقداری جوجه را از تخت بیرون آوردم و شروع کردم به ضرب الاغ او. در برخی موارد ، کلاه گیس جوجه در دست من بیرون آمد. این کلاه گیس کوتاه و بریده شده بود. من یک دقیقه پرتاب مشت متوقف شدم تا جوجه ای را که می زدم خوب ببینم. بود لیل کیم . او کاملا برهنه بود و وقتی او را به اتاق فشار می دادم داد می زد.

'پس شما پادشاه او نیستید ، درست است؟' من با جیغ گفتم بزرگ . 'بله ، شما دیگر با او قاطی نمی کنید ، درست است؟'



وقتی آنها همه هیاهو را شنیدند ، دست کشیدن ، D-Roc ، و پسران با دویدن وارد اتاق شد. ‘آه ** آنها یک صدا فریاد زدند. ... این فای ! چطور جهنم اینجا شد؟ '

بزرگ روی تخت نشست و اشاره کرد کیم ، که در گوشه ای از اتاق ایستاده بود و سعی داشت بدن برهنه خود را با دستانش بپوشاند در حالی که من هنوز سرش داد می زدم بزرگ . 'یو ، او را از اینجا بیرون کن ،' بزرگ گفت آنها رهبری کردند کیم از اتاق بیرون رفت و او کل راه را فریاد زد و نفرین کرد.

در آن خانه کاملاً دیوانه بود. کیم برهنه بود و برای پوشیدن به جایی هدایت می شد. هنوز داشتم جیغ می کشیدم بزرگ . دامیون ، دست کشیدن ، و پسران با تعجب می خندیدند که من خیلی جسور خواهم شد و بزرگ به نظر می رسید او بیش از حد با همه ما گذشته است. سرش را تکان داد و در تخت نشست. کیم از خانه بیرون رفت و من ماندم و صحبت کردم بزرگ در مورد اینکه چرا او نمی تواند با من در مورد او صادق باشد



... من فکر کردم همه چیز در مورد است تیفانی ؟' من پرسیدم. still هنوز باهاش ​​درگیر هستید کیم ، هم؟' بزرگ حرفی برای گفتن نداشت

باید بگویم که من واقعاً احساس ترحم کردم کیم . بزرگ یک زن داشت ، و او را به درهم و برهم کردن با او راضی است. سپس او شروع به دوست یابی کرد تیفانی (رپر چارلی بالتیمور ) و بزرگ همسر و معشوقه ای داشت. و کیم هنوز به زن دیگر بودن بسنده کرد. خیلی ناراحت کننده به نظر می رسید که به این نتیجه برسیم.

وقتی چند ساعت بعد برای گرفتن بچه ها ترک کردم ، متوجه این موضوع شدم کیم کلید من را به لندکروزر برده بود و تمام ماشینم را از کاپوت تا سپر عقب خراشیده بود. حتی اگر آن روز در نهایت رابطه جنسی برقرار کردیم ، در آن زمان من تصمیم گرفتم که 100 درصد از زندگی ام گذشته است. قرار نبود سوار شوم یا جوجه بمیرم ، همیشه برای نشان دادن طول می کشم بزرگ چطور احساس کردم. من مادر فرزندش و همسرش بودم. اما من مجبور بودم که رها شوم.